سیوجان
شنبه 30 شهريور 1392برچسب:, :: 22:0 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

پیام های درد ناک                                                                                                                               پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: هنگامى كه افراد كافر و دشمن خدا مى‏ميرند و به سوى گورستان روانه مى‏شوند، به اطرافيان خود پيام‏ها ونداهايى را مى‏دهند. (پيام‏هايى كه گوش ملكوتى براى شنيدنش لازم است و امثال ما كه نمى‏توانيم بشنويم، بايد پاى سخن پيامبر واهل‏بيت اوعليهم السلام بنشينيم تا براى ما بيان نمايند).

 آن شخص كافر به اطرافيان خود مى‏گويد: 

 من از شيطان گول خوردم، اودر قالب خيرخواهى وجلوه‏گرى مرا گمراه كرد.

 من از دنيا گول خوردم، به او دل بستم و اطمينان كردم و از خدا غافل شدم.

 من از آدم‏هاى دوست‏نما گول خوردم، آنان مرا رها و خوار كردند.

 من از فرزندانم گول‏خوردم كه براى خوشى آنان دين ودنيايم را تباه كردم.

 من از ثروتم گول خوردم و در حق خدا و مردم بخل نموده و انفاق نكردم.

 و اكنون من از مدّت  طولانى قبر رنج مى‏برم و ناله‏ها دارم... .

 قبر، خانه تنگ، تاريك و وحشتناك است... .

 و در پايان مى‏گويد: «واحَسرَتاه عَلى ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللّه...» اى واى بر من! حسرت بر من، بخاطر آن سهل‏انگارى‏هايى كه در راه خدا كرده‏ام...(278)

 در حديث ديگرى از پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله چنين مى‏خوانيم:

 سوگند به آن قدرتى كه جان محمّد در دست اوست! اگر مردم جايگاه مردگان را مشاهده مى‏كردند و گفتارشان را مى‏شنيدند، او را رها كرده و به حال خودشان اشك‏ها مى‏ريختند. زيرا روح آن مرده از بالاى جنازه‏اش فرياد مى‏زند و مى‏گويد: اى اهل و فرزندانم! دنيا شما را بازى ندهد، همان گونه كه مرا بازى داد، تمام اموالى كه در طول زندگى از حلال و حرام جمع كردم، براى ديگران گذاردم كه لذّتش براى ديگران و عقاب و مسئوليّتش براى من است. پس از آنچه بر سر من آمده بترسيد و عبرت بگيريد.(279)                         278) بحار، ج‏6، ص‏258.
279) بحار، ج‏6، ص‏161.



جمعه 29 شهريور 1392برچسب:, :: 21:56 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

اهرم‏هاى بازدارنده‏ى گناه                                                                                                                                   همان گونه كه ترمز در اتومبيل لازم است تا آن را از سقوط در پرتگاه‏ها و خطرات كنترل كند، غرائز و خواسته‏هاى انسان نيز، نياز به كنترل دارد.
 خطوط كلى كنترل انسان در برابر گناه را مى‏توان در امور زير خلاصه نمود:
 1- تفكر در امور گوناگون.  تفكر در عاقبت گناه، عامل توبه است.
 تفكر در فناى دنیا، عامل زهد است.
 تفكر در نعمت‏ها، عامل حب خداست.
 تفكر در حوادث عبرت‏آموز، عامل تواضع است.
 تفكر در مرگ عامل كنترل هوس‏هاى نفسانى است.
 تفكر در احوال بزرگان، عامل مقایسه و رشد است.
 تفكر در عواقب كار، عامل مصونیت از گناه است.
 تفكر در عذاب الهى، عامل خوف از خداست.
 تفكر در ضعف‏ها، عامل توكل است.
 تفكر در تاریخ، عامل عبرت است.
 تفكر در آفریده‏ها، عامل ایمان به خدا است.
 تفكر در مفاسد اخلاقى، عامل تهذیب است.
 تفكر در سختى‏هاى دیگران، عامل استقامت است.
 تفكر در نیكى و مهربانى‏هاى والدین، عامل احسان به آنها است.
 از خصوصیات فكر و تفكر این است كه:
 فكر عبادتى است بى ریا، زیرا پیدا نیست تا ریا بردار باشد.



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 28 شهريور 1392برچسب:, :: 15:44 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

 روش برخورد با مخالفان

 

 مخالفان به چند دسته تقسيم مى‏شوند كه بايد با هر كدام به نحوى عمل كرد:
 * گاهى افرادى به خاطر جهل و نادانى در برابر حقّ قرار مى‏گيرند و دشمنى مى‏كنند كه اين آيه دستور محبت و برخورد احسن مى‏دهد.
 در آيات ديگر نيز در اين‏باره آمده است:
 1. و هنگامى كه نادانان ايشان را (به سخنى ناروا) مخاطب سازند، سخنى مسالمت‏آميز يا سلام گويند. «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»( فرقان، 63)
 2. و چون بر بيهوده و ناپسند بگذرند، با بزرگوارى بگذرند. «و اذا مرّوا باللغو مرّوا كراما»( فرقان، 72)
 * گاهى مخالفت افراد بر اساس شك و ترديد است كه بايد با آنان از طريق استدلال و برطرف كردن شبهات برخورد كرد. 
 شك در مورد خداوند. «أفى اللّه شك...»( ابراهيم، 10)
 شك و ترديد در مورد قيامت و رستاخيز. «ان كنتم فى ريب من البعث»( حج، 5)
 ترديد در مورد نزول وحى وكتب آسمانى بر پيامبر. «ان كنتم فى ريب مما نزلنا على عبدنا»( بقره، 23)
 * گاهى مخالفت بر اساس حسادت است كه بايد با اغماض برخورد كرد. 
 برادران يوسف اعتراف به حسادت و خطاى خود كردند، كه با وعده آمرزش حضرت يوسف روبرو شدند. «انّا كنّا لخاطئين... لا تثريب عليكم اليوم»( يوسف، 91 - 92)
 هابيل، در مقابل حسادت برادرش قابيل گفت: اگر تو قصد كشتن من را دارى، من (هرگز) دست به چنين كارى نمى‏زنم. «لئن بسطت الىّ يدك لتقتلنى ما انا بباسط يدى اليك لاقتلك»( مائده، 28)
 * گاهى مخالفت به خاطر حفظ موقعيّت و رفاه و كاميابى‏هاى مادّى است. در اين موارد اتمام حجّت كافى است و آيات «ذرهم»( انعام، 91 و حجر، 3) (آنان را به حال خود واگذار) و «اعرض عنهم»(، 42 ، نساء، 63 و 81.) (از آنان رويگردان و دورى كن) مطرح است.
 * گاهى مخالفت، در قالب كارشكنى و هَجو و تضعيف ايمان مردم است كه برخورد با اين گروه را آيات ذيل در قالب برخورد شديد با آنان و قطع رابطه و دستگيرى و گاهى اعدام مشخص مى‏كند:
 «واغلظ عليهم»( توبه، 73) با سختى و شدّت با كفّار برخورد كن. 
 «اذا سمعتم آيات اللّه يكفر بها و يستهزء بها فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره»( نساء، 140) و چون بشنويد كه به آيات خدا كفر مى‏ورند و آنان را به مسخره مى‏گيرند، نبايد با آنان بنشينيد تا به گفتارى ديگر بپردازند.
 «لا تتخدوا اليهود و النصارى‏ اولياء»( مائده، 51) يهود و نصارى را دوست و سرپرست خود نسازيد.
 «اخذوا و قتّلوا تقتيلا»( احزاب، 61) كفّار را بگيريد و به شدّت به قتل رسانيد.
 * گاهى دشمنى آنان با دست بردن به اسلحه و مبارزه‏ى مسلحانه است كه قرآن مى‏فرمايد: «فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى‏ عليكم...»( بقره، 194) همان گونه آنان بر شما تعدّى كردند بايد با آنان مقابله به مثل كنيد.

 



چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:, :: 23:21 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

حساب و جزاى كارهاى انجام نشده

در فرهنگ اسلام براى انسان دوگونه حساب و جزا ثبت مى شود:
1 كارهايى كه خودش انجام داده است .
2 كارهايى را كه انجام نداده ، ولى تصميم بر انجام آن داشته است .
توضيح آنكه : بر خلاف قوانين حقوقى اين جهان كه تنها روى كارهاى انجام شده حكم صادر مى كنند و نسبت به افكار و انگيزه ها و آرزوها و نيّت ها عكس العملى نشان نمى دهند، اسلام ، هم براى كارهايى كه انسان انجام داده و هم نسبت به انگيزه و نيّت هايى كه در دل داشته و به مرحله عمل نرسيده حساب باز نموده است ، به طورى كه هرگاه انسانى در مشرق زمين عمل صالح يا فاسدى انجام دهد، هرچند سال ها بلكه قرنها از آن گذشته باشد و ديگرى در مغرب نسبت به انجام آن كار راضى يا ناراضى باشد، در دادگاه عدل الهى به هنگام جزا يا كيفر، پاى او را نيز به ميان مى كشند.
اين رضايت باطنى و پيوند مكتبى ، علاوه بر اينكه يك حقيقت قابل ملاحظه اى در سازندگى انسان است ، از درون نيز نقش مهمّى 



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:, :: 1:5 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

توبه در قرآن(ذيل آيه 60 سوره مريم)

 

 1. معمولاً قرآن كريم بدنبال آيات عذاب، جمله‏ى «الاّالّذين تابوا» يا جمله‏ى «الاّ من تاب» را آورده تا بگويد: راه اصلاح، هرگز بر كسى بسته نيست.
 2. توبه، واجب است. زيرا فرمان خداوند است. «توبوا الى اللّه»( تحريم، 8)
 3. قبول توبه‏ى واقعى قطعى است، زيرا نمى‏توان باور كرد كه ما به امر او توبه كنيم ولى او نپذيرد. «هوالّذى يقبل التوبة عن عباده»( شورى، 37)، «هوالتّواب الرحيم»( بقره، 37)
 4. خداوند هم توبه را مى‏پذيرد و هم كسانى را كه بسيار توبه مى‏كنند دوست دارد. «يحبّ التّوابين»( بقره)
 5. توبه، بايد با عمل نيك و جبران گناهان همراه باشد. «تاب و عمل صالحا»( فرقان، 71.)، «تاب من بعده و اصلح»( انعام، 54)، «تابوا واصلحوا و بيّنوا»( بقره، 160)
 6. توبه، رمز رستگارى است. «توبوا ... لعلكم تفلحون»( نور، 31)
 7. توبه، وسيله‏ى تبديل سيئات به حسنات است. «الاّ من تاب و عمل صالحاً فاولئك يبدّل اللّه سيئاتهم حسنات»( فرقان، 70)
 8. توبه، سبب نزول باران است. «توبوا ... يرسل السماء»( هود، 52)
 9. توبه، سبب رزق نيكو است. «توبوا اليه يمتّعكم متاعاً حسنا»( هود، 3)
 10. توبه در هنگام ديدن آثار مرگ و عذاب پذيرفته نمى‏شود. «حتّى اذا حضر احدهم الموت قال انّى تبت الان»( نساء، 18)
 11. خداوند علاوه بر قبول توبه، لطف ويژه نيز دارد. «هو التّواب الرحيم»( بقره، 37)
 «ثمّ تاب و اصلح فانّه غفور رحيم»( انعام، 54)، «ثمّ تاب عليهم انّه بهم رؤف رحيم»( توبه، 117)
 «الاّ مَن تاب و آمن و عمل صالحا فاولئك يدخلون الجنّة»( مريم، 60)
 «ثمّ توبوا اليه ان ربّى رحيم ودود»( هود، 90) در اين آيات در كنار توبه به مسئله رحمت و رأفت و محبّت الهى اشاره شده است.
 12. قرآن ترك توبه را ظلم و هلاكت دانسته است. «و من لم يتب فاولئك هم الظالمون»( حجرات، 11) «ثم لم يتوبوا فلهم عذاب جهنّم»( بروج، 10)

 

 



سه شنبه 26 شهريور 1392برچسب:, :: 1:21 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

صفات مومن
صفات مؤمنين در قرآن بطور مفصل بيان شده است ولي براي رعايت اختصار به بعضي از آنها اشاره مي‌نمائيم.
الف: صفات فردي:
1. خشوع در نماز «الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» يعني: «مؤمنين كساني هستند كه در نماز خويش خاشع و فروتن هستند و ديده بر سجده‌گاه خود دارند و به اين سو و آن سو نمي‌نگرند و دلشان در گرو مهر و عشق به خداست.
2. دوري از گفتار و عملكرد بيهوده «وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» مردم با ايمان كساني هستند كه از هر گفتار و نوشتار و عملكرد بيهوده و بي‌ثمر و بي‌اهميت روي مي‌گردانند. چراكه به باور آنان چنين گفتار و كردار بيهوده و زشت و ناپسند است و بايد از آن دوري جست.
3. پاكدامني: «وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» آنان (مؤمنان) كساني هستند كه دامن خويش را حفظ مي‌كنند، منظور از حفظ دامن خويش، اين است كه رابطة جنسي آنان تنها در قلمرو خانه و خانواده، و در چهارچوب مقررات شرعي و اخلاقي و انساني است. و هرگز خود را با پستي و زشتي گناه آلوده نساخته، و دامان به حرام و گناه نمي‌آلايند، و چشم و دل و جسم را از حرام حفظ مي‌كنند.
4. دوري از بدگماني، غيبت، بدگوئي، تجس
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً»[2] ترجمه: «اي كساني‌كه ايمان آورده‌ايد دوري گزينيد از بعضي گمان‌هاي (بد)، كه آن گمانها گناه است، و تجسس در عيوب ديگران نكنيد (از چيزهائي كه از بدي ايشان بر شما پنهان است) و غيبت و بدگوئي از يگديگر نكنيد.



ادامه مطلب ...


دو شنبه 25 شهريور 1392برچسب:, :: 1:28 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

                        إِنَّ رَجُلاً أَتى سَيِّدَنا رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله فَقالَ: يا رَسولَ اللّه عَلِّمنى خُلقا يَجمَعُ لى خَيرَ الدُّنيا وَالخِرَةِ فَقالَ صلى الله عليه و آله : لاتَكذِب؛

مردى به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: به من اخلاقى بياموزيد كه خير دنيا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.

(بحارالأنوار، ج72، ص262، ح43)

اخلاق امام على عليه السلام:

لَيسَ الكَذِبُ مِن خَلائِقِ الإِسلامِ؛

دروغگويى از اخلاق اسلام نيست.

(غررالحكم، ج5، ص74، ص7460)

ترجیح صداقت بر امام على عليه السلام:

علامة اَلايمانُ أَن تُؤثِرَ الصِّدقَ حَيثُ يَضُرُّكَ عَلَى الكَذِبِ حَيثُ يَنفَعُكَ؛

. نشانه) ايمان، اين است كه راستگويى را هر چند به زيان تو باشد بر دروغگويى، گرچه به سود تو باشد، ترجيح دهى.

(نهج البلاغه، حكمت 458)



ادامه مطلب ...


شنبه 23 شهريور 1392برچسب:, :: 23:5 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

 

معيارهاى انتخاب و گزينش(ذيل آيه 55 سوره يوسف)

 

 در انتخاب و گزينش افراد، به معيارهاى قرآنى توجّه كنيم. علاوه بر «حفيظ و عليم» بودن، معيارهاى ديگرى در قرآن ذكر شده است، از آن جمله:
 1. ايمان. «افمن كان مؤمناً كمن كان فاسقاً لايستوون»( سجده، 18)
 2. سابقه. «والسابقون السابقون . اولئك المقربون»( واقعه، 10تا11)
 3. هجرت. «والذين آمنوا و لم يهاجروا ما لكم من ولايتهم من شى‏ء»( انفال، 72)
 4. توان جسمى و علمى. «و زاده بسطة فى‏العلم و الجسم»( بقره، 247)
 5. اصالت خانوادگى. «ماكان ابوك امرء سوء»( مريم، 28)
 6. جهاد و مبارزه. «فضل اللَّه المجاهدين على‏القاعدين اجراً عظيما»( نساء، 95)

 

 



آيا نماز ابوبكر به جاي پيامبر دليل بر خلافت اوست؟

علماي اهل سنت وقتي ديده‌اند که دست شان از دليل و نص خالي است، به قضيه نماز خواندن ابوبکر در زمان بيماري رسول خدا صلي الله عليه وآله استناد کرده‌اند و مي‌گويند که اگر او شايستگي خلافت دنيوي را نداشت، رسول خدا صلي الله عليه وآله او را به امامت نماز که امامت اخروي است نمي‌گماشت؛ در حالي که طبق روايت صحيح بخاري هنگامي که رسول خدا صلي الله عليه وآله فهميد که ابوبکر به مسجد رفته تا امامت جماعت را به عهده گرفته است، براي اين که براي او طرفدارانش دستاويزي براي آينده نشود، به مسجد رفت و ابوبکر را کنار زد و ابوبکر کناري ايستاد و تنها مکبر بود و با صداي بلند تکبير مي‌گفت:

وَأَبُو بَكْر يُسْمِعُ النَّاسَ التَّكْبِيرَ.

صحيح البخاري ج 1 ص 174 ح 712.

ابوبكر صداى تكبير را به مردم مى رساند.

همچنين در کتاب‌هاي اهل سنت آمده است که تعدادي از صحابه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله به دستور آن حضرت امام جماعت بوده‌اند. ابي داود در سنن خود مي‌نويسد:

اسْتَخْلَفَ ابْنَ أُمِّ مَكْتُومٍ يَؤُمُّ النَّاسَ وَهُوَ أَعْمَى.

سنن أبي داود ج 1 ص 143 ح 595.

پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم ابن امّ مكتوم را كه شخصي نابينا بود به امامت مردم در نماز برگزيدند.

حتي علماي اهل سنت تصريح کرده‌اند که خود رسول خدا صلي الله عليه وآله پشت سر عبد الرحمن بن عوف نماز خوانده است:

النبي (ص) صَلَّى خَلْفَ عبد الرحمن بن عَوْفٍ.

مصنف ابن أبي شيبة ج 2 ص 119 ح 7170.

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم پشت سر عبدالرحمن بن عوف نماز خواند.

پس اگر نماز گذاردن کسي به جاي پيامبر (ص) دليل بر خلافت اوست، چرا عبد الله بن ام مکتوم و يا عبد الرحمن بن عوف جانشين پيامبر (ص) نشدند؟

از اين گذشته، علماي اهل سنت نقل کرده‌اند که رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود:

من أصل الدين الصلاة خلف كل بر وفاجر.

سنن الدارقطني ج 2 ص 44 ح 1747.

جواز نماز خواندن پشت سر هر نيک و بدکاري، از اصل دين است.



پنج شنبه 21 شهريور 1392برچسب:, :: 15:14 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

 

 سيماى پذيرفتگان ولايت خدا

 

 آنكه ولايت خدا را پذيرفت:
 1. كارهايش رنگ خدايى پيدا مى‏كند. «صبغة اللّه»(1)
 2. براى خود رهبرى الهى برمى‏گزيند. «ان‏اللّه قد بعث لكم طالوت ملكاً»(2)
 3. راهش روشن، آينده‏اش معلوم و به كارهايش دلگرم است. «يهديم ربّهم بايمانهم»(3)، «انّا اليه راجعون»(4)، «لانضيع اجرالمحسنين»(5)
 4. در جنگ‏ها و سختى‏ها به يارى خدا چشم دوخته و از قدرت‏هاى غير خدايى نمى‏هراسد. «فزادهم ايماناً»(6)
 5. از مرگ نمى‏ترسد و كشته شدن در تحت ولايت الهى راسعادت مى‏داند. امام حسين‏عليه السلام فرمود: «انّى لا ارى الموت الاّ السعادة».(7)
 6. تنهايى در زندگى براى او تلخ و ناگوار نيست، چون مى‏داند او زير نظر خداوند است. «ان اللّه معنا»(8)
 7. از انفاق و خرج كردن مال نگران نيست، چون مال خود را به ولى خود مى‏سپارد.«يقرض اللّه قرضاً حسناً»(9)



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 20 شهريور 1392برچسب:, :: 14:44 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

آثار سبک شمردن نماز

رسول اکرم فرمودند :ای فاطمه،اگر کسی از مردان و زنان نماز را سبک بشمارد به پانزده بلا در دنیا و آخرت گرفتار میگردد.

6 بلا در دنیا،۳ بلا هنگام مردن، ۳ بلا در قبرش و ۳ بلا در قیامت هنگامی که از قبر خارج میگردد.

اما آن شش بلایی که در دنیا گرفتار میشود:

۱- خداوند برکت را از عمرش برمیدارد.

2-خداوند برکت را از رزقش برمیدارد

۳-خداوند نورانیت سیمای صالحین را از صورتش میگیرد.

4-هر عمل نیکی انجام دهد اجری نمیبرد

۵- دعایش مستجاب نشده و به آسمان بالا نمیرود

6- برای او بهره ای از دعای صالحین نیست

اما آن سه بلایی که دم مرگ دامنگیرش میشود:

1-با ذلت و خواری می میرد.

۲- گرسنه می میرد.



ادامه مطلب ...


آيا مي دانيد انسانها در روز قيامت به چه صورتهايي محشور ميشوند؟رسول خدا(ص) فرمودند: همه مردم (غير اهل تقوا) در روز قيامت،برهنه محشور ميشوند و خداي تعالي ده گروه از امت من را در روز قيامت از صفوف مسلمانان جدا مي کند و قيافه هايشان را تغيير مي دهند. اين ده گروه عبارتند از:

 

1- سخن چينان (که به شکل ميمون در مي آيند.)



2- حرام خواران (که به شکل خوک در مي آيند.)



3- ربا خواران (وارانه وارد محشر ميشوند.)



4- حاکمان جو ر (کور به عرصه محشر مي آيند.)



5- افراد خودخواه و خود پسند (گنگ و کر محشور ميشوند.)



6- عالمان بي عمل (زبانشان را مي جوند و چرک از دهانشان بيرون مي آيد.)



7- آزار دهندگان همسايه (با دست و پاي بريده وارد ميشوند.)



8- آنهايي که دوبهم زني کرده اند (به شاخه اي از آتش آويزان مي شوند.)



9- شهوت پيشگان و کساني که خمس و زکات خود را نمي پردازند (با بويي بد تر از مردار وارد محشر ميشوند.)



10- تکبر کنندگان (لباسهاي آتشين بر آنها مي پوشانند.)

 



سه شنبه 12 شهريور 1392برچسب:, :: 23:11 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد


تآثیر اعمال گذشتگان بر آیندگان

در خطبه دوازدهم نهج‌البلاغه امام علی(علیه السلام) مهم‌ترین پیوند در میان مؤمنان را پیوند مکتب می‌شمرد که از هر پیوند دیگری (نژاد، زبان، منافع اجتماعی، ایده‌های حزبی و مانند آن) برتر و والاترست و شعاع این پیوند الهی تمام زمان‌ها و مکان‌ها را فرا می‌گیرد و همه انسان‌های گذشته و امروز و آینده را در یک مجموعه الهی و روحانی گردآوری می‌کند.
امام علی(علیه السلام) می‌فرماید: تمام مؤمنان امروز، و آن‌ها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند یا کسانی که قرن‌ها بعد از این از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ می‌شوند، در میدان جنگ «جمل» حضور داشته‌اند! چرا که این یک مبارزه شخصی بر سر قدرت نبود، بلکه پیکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و این دو صف همچون رگه‌های آب شیرین و شور تا «نفخ صور» جریان دارد و مؤمنان راستین در هر زمان و مکان در مسیر جریان حق و در برابر جریان باطل به مبارزه می‌خیزند و همه در نتایج مبارزات یکدیگر و افتخارات و برکات و پاداش‌های آن سهیم اند.

در قرآن مجید در داستان قوم «ثمود» می‌فرماید: «فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّیها»; (پس آن‌ها پیامبرشان (صالح) را تکذیب کردند و ناقه ای را که معجزه الهی بود پی نمودند و به هلاکت رساندند، پروردگارشان نیز آن‌ها و سرزمینشان را به خاطر گناهانشان در هم کوبید و با خاک یکسان کرد.
با توجّه به این اصل اساسی بسیاری از مسائلی که در قرآن و احادیث وارد شده است و برای بعضی یک معمّا جلوه می‌کند حل می‌شود. در قرآن مجید در داستان قوم «ثمود» می‌فرماید:
«فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّیها»
(پس آن‌ها پیامبرشان (صالح) را تکذیب کردند و ناقه ای را که معجزه الهی بود پی نمودند و به هلاکت رساندند، پروردگارشان نیز آن‌ها و سرزمینشان را به خاطر گناهانشان در هم کوبید و با خاک یکسان کرد)!( الشّمس، آیه 14.)
در حالی که تواریخ با صراحت می‌گوید پی کننده ناقه تنها یک نفر بود، ولی از آن جا که دیگران نیز با او همدل و هم عقیده بودند فعل او به همه نسبت داده شده و مجازات همه را فرا گرفته است; و این مفهوم همان کلامی است که مولا(علیه‌السلام) در جای دیگر فرموده:«اَیُّهَا النّاسُ اِنَّما یَجْمَعُ النّاسَ الرِّضی وَ السُّخْطُ وَ اِنَّما عَقَرَ ناقَةَ ثَمُودَ رَجُل واحِد فَعَمَّهُمْ اللهُ بِالْعَذابِ لَمّا عَمُّوهُ بِالرِّضا» ; (ای مردم رضایت و نارضایتی (نسبت به کاری) موجب وحدت پاداش و کیفر می‌گردد، ناقه ثمود را یک نفر بیشتر پی نکرد امّا عذاب و کیفر آن، همه کافران قوم ثمود را شامل شد چرا که همه به عمل او راضی بودند).( نهج البلاغه، خطبه 201)
در داستان «جابر بن عبدالله انصاری» که روز اربعین شهادت امام حسین(علیه‌السلام) به زیارت قبر مبارکش آمد و غوغایی در آن جا بر پا کرد می‌خوانیم که او ضمن زیارت‌نامه پرسوز و پر محتوایش در برابر قبر امام حسین(ع) و یارانش، خطاب به قبر یاران کرده و می‌گوید: من گواهی می‌دهم شما نماز را بر پا داشتید و زکات را ادا کردید و امر به معروف و نهی از منکر نمودید با اهل الحاد پیکار کردید و خدا را تا آخرین نفس پرستش کردید، سپس افزود:«وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَقَدْ شارَکْناکُمْ فیما دَخَلْتُمْ فیهِ» ; (سوگند به خدایی که محمّد را به حق مبعوث ساخته ما با شما در آنچه از نعمت‌ها و پاداش الهی وارد شدید شریک و سهیم هستیم).
این سخن چنان بود که حتّی دوست با معرفت «جابر»، «عطیّه» را در شگفتی فرو برد تا آن جا که زبان به اعتراض گشود و گفت: ای جابر ما چه کرده‌ایم که با آن‌ها شریک باشیم، نه از دره‌ای پایین رفتیم و نه از کوهی برآمدیم و نه شمشیر زدیم در حالی که یاران حسین(علیه‌السلام) میان سرها و بدن‌هایشان جدایی افتاد و فرزندانشان یتیم و همسرانشان بیوه شدند! جابر، اصلی را که در بالا به آن اشاره شد به استناد حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آ له و سلم) به «عطیّه» یادآور شد و گفت: من از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: «مَنْ اَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ وَ مَنْ اَحَبَّ عَمَلَ قَوْم اُشْرِکَ فی عَمَلِهِمْ»; (کسی که قومی را دوست دارد با آن‌ها محشور می‌شود و کسی که عمل قومی را دوست دارد در عملشان شریک است).سپس افزود: «سوگند به خدایی که محمّد(ص) را به حقّ به نبوّت برانگیخته، نیّت من و یاران من همان است که حسین و اصحابش(ع) بر آن بودند»!( بحارالانوار، ج 65، ص 131.)
خداوند می‌دانست آن‌ها (یهود معاصر پیامبر) قاتل پیامبران پیشین نبودند و لکن چون همدل و هم عقیده با قاتلان بودند، آن‌ها را قاتل نامید، چون راضی به فعل آن‌ها بودند
در آیات قرآن کراراً «یهودِ» معاصر پیامبر اسلام(ص) را که در مدینه می‌زیستند مخاطب قرار داده و آن‌ها را به خاطر اعمالی که معاصران موسی(ع) نسبت به او انجام دادند سرزنش و مؤاخذه می‌کند در حالی که قرن‌ها بلکه هزاران سال میان آن‌ها فاصله بود ولی چون آن‌ها نسبت به اعمال نیاکانشان علاقه‌مند و پایبند بودند تمام فاصله‌ها در نور دیده شده و همه در یک صف در برابر موسی(ع) قرار گرفتند. دلیل آن هم روشن است و آن این که همه یک حقیقت را می‌جویند و یک مطلب را می‌طلبند و در یک مسیر گام بر می‌دارند و برای یک هدف شمشیر می‌زنند و به خاطر جلب رضای خداوند یکتا تلاش و کوشش می‌کنند.
از جمله در یکی از آیاتی که در آن خطاب به بهانه جویان یهود دارد می‌گوید: «قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُل مِنْ قَبْلی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ» ; (بگو پیامبرانی پیش از من با دلایل روشن و آنچه را گفتید (معجزاتی را که امروز از من می‌خواهید) به سراغ شما آمدند، پس چرا آن‌ها را کشتید اگر راست می‌گویید)!( سوره آل عمران، آیه 183.)
جالب این که در ذیل این آیه حدیثی از امام صادق(علیه‌السلام) وارد شده است که می‌فرماید: «خداوند می‌دانست آن‌ها (یهود معاصر پیامبر) قاتل پیامبران پیشین نبودند و لکن چون همدل و هم عقیده با قاتلان بودند، آن‌ها را قاتل نامید، چون راضی به فعل آن‌ها بودند».( بحار، ج 97، ص 94.)
محدّث بزرگ «شیخ حرّ عاملی» در جلد یازده «وسائل الشیّعه» در «کتاب امر به معروف و نهی از منکر» روایات متعدّدی در این زمینه نقل کرده است.( وسائل الشیعه، ج 11، تاب «الامر بالمعروف»، باب 5.)
این طرز فکر، افق‌های وسیع را در برابر دیدگان ما می‌گشاید و به ما در فهم محتوای آیات و روایات و سلوک راه حق کمک قابل ملاحظه‌ای می‌کند.( پیام امام علی(ع)، جلد1، ص 501.)



دو شنبه 11 شهريور 1392برچسب:, :: 1:26 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

امام صادق علیه السلام                                                                                                                                         دلم هواى بقیع دارد و غم صادق

عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

سلام من به مدینه به غربت صادق

سلام من به مدینه به آستان بقیع

سلام من به بقیع و کبوتران بقیع

 

ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد

هدف به تیر جسارت امام صادق شد

همانکه فاطمه را بین کوچه زد گویا

ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد

 

براى فاطمه از بى کسى سخن مى‏گفت

براى مادرش از غربت وطن مى‏گفت

بخاک حجره‏اش از سوز سینه مى‏غلطید

پسر به مادر خود از کتک زدن مى‏گفت

 

فضاى شهر مدینه بیاد او تار است

هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است

هنور مى‏کشد او را عدو به دنبالش

هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است

هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است

هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است



شنبه 9 شهريور 1392برچسب:, :: 14:6 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

کیفر دردنیا                                                                                                                                                                                شكّى نيست كه جزاى كلّى بايد در سراى ديگر باشد و اين با بعضى از كيفرهاى موقّت ويا گوشمالى‏هايى كه به بعضى در دنيا داده مى‏شود، منافات ندارد و در آيات متعدّدى از قرآن نمونه‏هايى از جزاى دنيوى مجرمان بيان شده است، نظير: «ظَهَر الفَسادُ فِى البَرّ و البَحر بِما كَسَبت أيدِى النّاس لِيُذيقَهم بَعض الّذى عَمِلوا لَعلّهم يَرجِعون»( سوره روم، آيه‏41.) به خاطر كار مردم در دريا و خشكى فساد پديد آمده تا خدا سزاى بعضى از اعمالشان را به ايشان بچشاند، شايد از گناه باز گردند.

 همچنين آيات فراوانى داريم كه در باره مجرمان مى‏فرمايد: «لَهم فِى الدّنيا خِزىٌ» در دنيا نيز براى گناهكاران ذلّت و خوارى و شرمندگى است، ليكن اين جزا در حقيقت گوشه و جزئى از كيفرى است كه بايد ببيند. 

 بد نيست در اينجا به چند آيه كوتاه در اين زمينه اشاره كنيم:

 * قرآن مى‏فرمايد: «لَهم عَذابٌ فِى الحَيوةِ الدّنيا و لَعذاب الآخرة أشقّ»( سوره رعد، آيه‏34) براى آنها در دنيا عذاب است، ولى عذاب روز قيامت سخت تر است.

 در آيه‏ى ديگر بعد از آنكه مى‏فرمايد: هر كه از ياد ما اعراض كند او را به زندگى و روزگار سختى در دنيا گرفتار مى‏كنيم، چنين ادامه مى‏دهد: «و لَعَذاب الآخرةِ اَشدُّ واَبقى‏»( سوره طه، آيه‏127.) عذاب روز قيامت سخت‏تر و پايدارتر است.                                                                      در جاى ديگر مى‏خوانيم: «ولَنُذيقنَّهم من العذاب الاَدنى‏ دون العذاب الاكبر لعلّهم يَرجِعون»(. سوره سجده، آيه‏21) ما حتما عذاب نزديك را زودتر از عذاب بزرگ به آنها مى‏چشانيم تا شايد به فكر راه خطاى خود افتاده وبرگردند.

 * درباره كسانى كه بدون دليل و برهان (فقط به خاطر تكبّر در برابر حق) هر چه مى‏شنوند انكار كرده و شانه بالا مى‏اندازند مى‏فرمايد: «لَه فِى الدّنيا خِزىٌ و نُذيقهُ يَومَ القيامَةِ عَذابَ الحَريق»( سوره حج، آيه‏9) به اين افراد پر مدّعاى بى‏علم، هم در دنيا خوارى و هم در قيامت عذاب سوزانى مى‏چشانيم.

 * باز در جاى ديگر چنين مى‏خوانيم: «لِنُذيقَهم عَذابَ الخِزىِ فى الحَيوة الدّنيا و لَعذابُ الآخِرَةِ اَخزى‏»( سوره فصلت، آيه‏16) ما براى قوم عاد كه در برابر پيامبرشان تكبّر ورزيدند بادى شديد و سرد آنهم در روزهاىِ شوم و ناگوار فرستاديم، ليكن اين گوشه‏اى از جزاى تكبّرشان است وعذاب خواركننده‏تر را در قيامت مى‏چشند.

 البتّه در روايات متعدّدى نيز جزاى دنيوى به چشم مى‏خورد از جمله: در حديث مى‏خوانيم: هر كه براى ديگرى چاهى بكند خودش در آن واقع مى‏شود و خداوند جزاى بى‏احترامى به والدين و ظلم به مردم و كفران خدمات مردم را در همين دنيا داده و به قيامت حواله نمى‏دهد.( سفينةالبحار «بقى».)

 



شنبه 9 شهريور 1392برچسب:, :: 13:58 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

پاداش در دنیا                                                                                                                                                                     همان گونه كه كيفر و عذاب واقعى در قيامت است، همچنين پاداش اصلى و كامل در قيامت است، چون دنيا براى پاداش نيكوكاران نيز كوچك است، ولى منافاتى با پاداش و ثواب در دنيا ندارد.

 در اينجا نيز نمونه‏هايى از آن را نقل مى‏كنيم:

 * در سوره آل‏عمران بعد از بيان شهامت و استقامت رزمندگانى كه هوادار انبيا بودند مى‏فرمايد: «فَأتاهُم اللَّهُ ثَوابَ الدّنيا و حُسْنَ ثَوابِ الآخِرة»(46) خداوند به آنان هم ثواب دنيا و فتح و پيروزى مرحمت فرمود و هم پاداش نيك آخرت را.

 * در باره حضرت ابراهيم‏عليه السلام نيز چنين مى‏خوانيم: «وَ آتَيناهُ فِى الدّنيا حَسَنة» ما در دنيا به ابراهيم نيكى عطا كرديم.

 * درباره پيامبران بزرگوار و طرفدارانشان مى‏خوانيم: «اِنّا لَنَنصُرُ رسُلَنا والّذين آمنوا فِى الحَيوةِ الدّنيا»(47) ماپيامبران خويش و كسانى را كه ايمان آورده‏اند در همين دنيا يارى مى‏دهيم. 

 همانطور كه گفتيم در دنيا امكان و ظرفيّت پاداش نيست و اگر در آياتى سخن از پاداش يا كيفر در دنيا مى‏شود تنها گوشه و نمونه‏اى از پاداش و كيفر است، ولى اصل جزا و پاداش در قيامت است.


 46) سوره آل‏عمران، آيه 148.
47) سوره غافر، آيه‏51.

 



پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 9:44 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

 روش برخورد با مخالفان

 

 مخالفان به چند دسته تقسيم مى‏شوند كه بايد با هر كدام به نحوى عمل كرد:
 * گاهى افرادى به خاطر جهل و نادانى در برابر حقّ قرار مى‏گيرند و دشمنى مى‏كنند كه اين آيه دستور محبت و برخورد احسن مى‏دهد.
 در آيات ديگر نيز در اين‏باره آمده است:
 1. و هنگامى كه نادانان ايشان را (به سخنى ناروا) مخاطب سازند، سخنى مسالمت‏آميز يا سلام گويند. «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»(1212)
 2. و چون بر بيهوده و ناپسند بگذرند، با بزرگوارى بگذرند. «و اذا مرّوا باللغو مرّوا كراما»(1213)
 * گاهى مخالفت افراد بر اساس شك و ترديد است كه بايد با آنان از طريق استدلال و برطرف كردن شبهات برخورد كرد. 
 شك در مورد خداوند. «أفى اللّه شك...»(1214)
 شك و ترديد در مورد قيامت و رستاخيز. «ان كنتم فى ريب من البعث»(1215)
 ترديد در مورد نزول وحى وكتب آسمانى بر پيامبر. «ان كنتم فى ريب مما نزلنا على عبدنا»(1216)
 * گاهى مخالفت بر اساس حسادت است كه بايد با اغماض برخورد كرد. 
 برادران يوسف اعتراف به حسادت و خطاى خود كردند، كه با وعده آمرزش حضرت يوسف روبرو شدند. «انّا كنّا لخاطئين... لا تثريب عليكم اليوم»(1217)
 هابيل، در مقابل حسادت برادرش قابيل گفت: اگر تو قصد كشتن من را دارى، من (هرگز) دست به چنين كارى نمى‏زنم. «لئن بسطت الىّ يدك لتقتلنى ما انا بباسط يدى اليك لاقتلك»(1218)
 * گاهى مخالفت به خاطر حفظ موقعيّت و رفاه و كاميابى‏هاى مادّى است. در اين موارد اتمام حجّت كافى است و آيات «ذرهم»(1219) (آنان را به حال خود واگذار) و «اعرض عنهم»(1220) (از آنان رويگردان و دورى كن) مطرح است.
 * گاهى مخالفت، در قالب كارشكنى و هَجو و تضعيف ايمان مردم است كه برخورد با اين گروه را آيات ذيل در قالب برخورد شديد با آنان و قطع رابطه و دستگيرى و گاهى اعدام مشخص مى‏كند:
 «واغلظ عليهم»(1221) با سختى و شدّت با كفّار برخورد كن. 
 «اذا سمعتم آيات اللّه يكفر بها و يستهزء بها فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره»(1222) و چون بشنويد كه به آيات خدا كفر مى‏ورند و آنان را به مسخره مى‏گيرند، نبايد با آنان بنشينيد تا به گفتارى ديگر بپردازند.
 «لا تتخدوا اليهود و النصارى‏ اولياء»(1223) يهود و نصارى را دوست و سرپرست خود نسازيد.
 «اخذوا و قتّلوا تقتيلا»(1224) كفّار را بگيريد و به شدّت به قتل رسانيد.
 * گاهى دشمنى آنان با دست بردن به اسلحه و مبارزه‏ى مسلحانه است كه قرآن مى‏فرمايد: «فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى‏ عليكم...»(1225) همان گونه آنان بر شما تعدّى كردند بايد با آنان مقابله به مثل كنيد.

 

1211) ذيل آيه 34 سوره فصّلت.
1212) فرقان، 63.
1213) فرقان، 72.
1214) ابراهيم، 10.
1215) حج، 5 .
1216) بقره، 23.
1217) يوسف، 91 - 92.
1218) مائده، 28.
1219) انعام، 91 و حجر، 3.
1220) مائده، 42 ، نساء، 63 و 81.
1221) توبه، 73.
1222) نساء، 140.
1223) مائده، 51 .
1224) احزاب، 61.
1225) بقره، 194.



درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید با سلام خدمت بازدید کننده های محترم همچنین هم شهری های عزیز.از بازدید کننده های عزیز وبزرگوار که از این وبلاگ بازدید کردند کمال تشکر را دارم. یادتون نره. منتظر نظرات آموزنده شما هستم با تشکر.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سیوجان و آدرس payam59.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1