سیوجان
پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:, :: 5:36 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

گناه شناسی » آژیر خطر

 از تعبیرات مختلف آیات و روایات، به شدت و ضعف خطرهاى گناه پى‏مى‏بریم. در قرآن نسبت به بعضى از گناهان تعبیر شده كه آن را انجام ندهید مانند:
 «و لا تاكلوها اسرافاً»(72)
 «از اموال آنها از روى اسراف نخورید»
 در بعضى از موارد تعبیر شده كه از آن دورى كنید؛
 «و اجتنبوا الطاغوت»(73)
 «و از طاغوت دورى كنید»
 و در بعضى موارد گفته شده نزدیك آن نشوید؛
 «وَ لاتَقرَبوا الفَواحِشَ ما ظَهَر مِنها وَ ما بَطن»(74)
 «به كارهاى زشت خواه آشكار و خواه پنهان نزدیك نشوید.»
 انجام ندادن با نزدیك نشدن نشانه‏ى دو نوع خطر است مثلاً درباره نفت مى‏گوییم: كبریت به آن نزنید!. ولى درباره‏ى بنزین مى‏گوییم: كبریت را نزدیك آن نبرید كه فاجعه مى‏آفریند!.
 گناه زنا و خوردن مال یتیم و ورود كفار به سنگر مسلمین (مسجدالحرام) شبیه بنزین است كه در قرآن با جمله «و لاتقربوا»(75) «نزدیك نشوید» و جمله «فلایقربوا المسجد الحرام»(76) «نباید مشركان نزدیك مسجدالحرام شوند» تعبیر شده است.
 این تعبیر همچون آژیر خطر، حاكى از آن است كه بعضى گناهان چنان وسوسه‏انگیز است كه نزدیك شدن به حریم آن ممكن است انسان را در پرتگاه خطرناك قرار دهد و نباید به عوامل زمینه ساز و سوق دهنده به سوى گناه نزدیك نشد مثلاً از محیط فاسد و آلوده كه لغزندگى شدیدى براى سقوط در دره‏ى گناه دارد باید دورى نمود.

 

72) نساء، 6.
73) نحل / 36.
74) نحل / 36.
75) نساء / 42.
76) توبه / 28.

 



آثار یاد مرگ امام صادق عليه السلام در نقش و ارزش ياد مرگ و معاد چنين مى‏فرمايد:

 * «ذِكرُ المَوتِ يُميت الشَهَوات» ياد مرگ شهوت‏ها رااز بين مى‏برد.

 * «وَ يَقلَع مَنابِت الغَفلةَ» ريشه‏هاى غفلت را يكسره بر مى‏كند.

 * «وَ يُقَوّى القَلب بمَواعدِ اللّه» دل انسان را با وعده‏هاى الهى محكم مى‏كند.

 * «وَ يُرَقّ الطَبع» روحيه انسان را از قساوت به لطافت سوق مى‏دهد.

 * «وَ يُكسر اعلامَ الهَوى» نشانه‏ها وعلامت‏هاى هوسها را مى‏شكند.

 * «وَ يُطفى‏ء نارَ الحِرص و يُحَقّر الدّنيا» آتش حرص را خاموش و دنيا را در جلو چشم انسان كوچك مى‏كند.

 سپس امام صادق عليه السلام درباره معناى اين كلام رسول خداصلى الله عليه وآله كه فرمود: يك ساعت فكر كردن از عبادت يك سال بهتر است، مى‏فرمايد: فكر درباره آينده خود و بازپرسى‏ها و حساب‏ها و دادگاه عدل الهى و آمادگى براى پاسخ است.(98)

  در روايات مى‏خوانيم: زيرك‏ترين افراد كسانى هستند كه بيشتر ياد مرگ هستند.(99)

 پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند: «اِنّ هذهِ القلوب تَصدَءُ كما يَصدءُ الحَديد. قيل: فما جلائها؟ قال: ذِكرُ الموتِ و تلاوةُ القُرآن»(100) همانا اين دلها همانند آهن زنگ مى‏زند، پرسيدند جلا و صيقل آن با چيست؟ فرمود: با ياد مرگ و تلاوت قرآن.

 در جمله ديگرى از آن حضرت مى‏خوانيم: «اَكثِروا ذِكرَ المَوت» زياد ياد مرگ باشيد كه داراى چهار اثر است:

 1- گناهان شما را پاك مى‏كند. «فانّه يُمحّض الذّنوب»

 2- علاقه مفرط شما را به دنيا كم مى‏كند. «و يُزَهّد فِى الدّنيا»

 3- هرگاه در حال غنى وبى‏نيازى ياد مرگ كنيد، جلو مستى‏ها و طغيان‏هايى كه از سرمايه وثروت برمى‏خيزد را مى‏گيرد. «فاِنْ ذَكرتُموه عند الغِنى‏ هَدَمه»

 4- هر گاه در حال تندرستى و فقر انسان ياد مرگ افتد و فكر اين باشد كه چگونه بايد در دادگاه عدل‏الهى پاسخ درآمد ومصرف، وپاسخ محرومان جامعه را بدهد، قهراً به همان مقدارِ كم راضى وخشنود مى‏شود. «واِن ذَكَرتُموه عند الفَقر اَرضاكم بِعَيشكم»(101) زيرا مى‏بيند اگر مالى ندارد مسئوليتش هم كمتر است.

 حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد:«و مَن اَكثَر ذِكرَ الموتِ رَضِى من الدّنيا باليَسير»(102) هر كه زياد ياد مرگ باشد، به مقدارى كمى از دنيا دلگرم و راضى است و ديگر حرص و بخل در او نيست.

 اساساً دنيا گول زننده عاشقان خود است و كسى  كه بتواند با توجّه به مرگ و قيامت، دل خود را روانه سراى ديگر كند حيله‏ها و زرق و برق‏ها و جلوه‏هاى دنيا حريف او نيست.

 آن حضرت مى‏فرمايد: «مَن اَكثَر مِن ذِكر المَوت نَجى‏ مِن خُداعِ الدّنيا»(103) هر كه زياد ياد مرگ كند از حيله‏هاى دنيا رهايى پيدا مى‏كند.

 در حديث ديگرى (درباره نقش ياد مرگ) چنين مى‏خوانيم: «مَن تَرقَّبَ المَوت سارَع اِلى الخَيراتِ»(104) هر كه مرگ را در جلو خود ببيند و منتظرش باشد، نه تنها از كارهاى روزانه خود عقب نمى‏ماند، بلكه چون مى‏داند وقت كم و مرگ يك دفعه فرا مى‏رسد و ميدان كار براى او هميشه نيست، هر چه بيشتر و سريع‏تر كارهاى خير انجام مى‏دهد.

 حضرت على‏عليه السلام با يادآورى تاريخ پيشينيان كه چگونه مرگ آنها را ربوده، مردم را تربيت مى‏كند و فرياد مى‏زند:

 «أينَ العَمالِقَة واَبناءُ العَمالقة» كجا هستند پادشاهان يمن و حجاز كه ريشه آنها نيز به باد رفته است؟

 «أينَ كَسرى و قِيصَر» كجايند شاهان ايران و روم؟

 «أينَ الجَبابِرة واَبناءُ الجَبابِرَة» كجايند ستمگران و دودمانشان؟

 «أينَ مَن حَصّنَ واَكّد وزخرف»(105) كجا هستند كسانى كه دژها ساختند و محكم‏كارى‏ها كردند و با طلا و غيره زينت كردند؟

 «أينَ مَن كان مِنكم اَطوَلَ اَعماراًو اَعظمَ آثاراً» كجا هستند كسانى كه عمرشان از شما بيشتر و آثارشان از شما بزرگ‏تر بود؟(106)

 آرى، زنانى كه به فكر آينده دخترانشان هستند، از كودكى جهيزيه آنان را كم‏كم آماده مى‏كنند. تجّارى كه به فكر بدهى آينده خود هستند، از مدّتها قبل درآمدهاى خود را جمع مى‏نمايند. كسانى هم كه در فكر مرگ و قيامت هستند از همين امروز كارهاى خلاف را كنار مى‏گذارند و عملى انجام مى‏دهند كه بتوانند در قيامت پاسخگو باشند.

 به مرحوم آيةاللّه شيرازى كه از علماى بزرگ كربلا بود گفتند: اگر يك گوينده راستگويى به تو خبر دهد كه در پايان همين هفته مى‏ميرى، تو در اين چند روز باقيمانده چه مى‏كنى؟

 او در پاسخ آنان گفت: هر كارى كه از اوّل جوانى تا كنون انجام داده‏ام الآن هم همان عمل را انجام مى‏دادم، زيرا من از نوجوانى هرگاه قصد كارى داشتم، اوّل فكر قيامت و پاسخ آن را مى‏كردم. بنابراين خبر مرگ و مردن براى من سبب وحشت نمى‏شود.

 آرى اينها شاگرد همان كسى هستند كه در صبح روز 19 ماه رمضان همين كه شمشير ابن ملجم (لعنت خدا بر او) بر فرق مباركش فرو آمد فرمود:

 «فُزتُ و ربّ الكَعبَة» به خداى كعبه رستگار شدم.

 همان امامى كه به فرزندش چنين سفارش مى‏كند: «يا بُنىَّ اكثِر من ذِكرِ المَوت... حتّى ياتيكَ و قد اَخذتَ منه حِذرَك»(107) فرزندم! زياد ياد مرگ باش تا به هنگام آمدن مرگ وسائل خودت را همراه داشته و غافل‏گير نشوى.


 98) بحار، ج‏6، ص 133.
99) بحار، ج‏6، ص 135.
100) نهج‏الفصاحه، كلام 934.
101) نهج‏الفصاحه، كلام 444.
102) بحار، ج‏6، ص‏136.
103) غررالحكم، «موت».
104) غررالحكم، «موت».
105) نهج‏البلاغه فيض‏الاسلام، خطبه 181.
106) غررالحكم.
107) نهج‏البلاغه فيض‏الاسلام، ص‏926.

 



سه شنبه 14 مرداد 1392برچسب:, :: 23:58 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد
  1. قَالَ رَبِ‏ّ إِنِّى ظَلَمْتُ نَفْسِى فَاغْفِرْ لِى فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (موسى) گفت: پروردگارا! همانا من به خويشتن ستم كرده‏ام، پس مراببخش، پس (خداوند) او را آمرزيد به درستى كه او آمرزنده‏ى مهربان است. سؤال: جمله‏ى «ظَلمتُ نَفسى» به خودم ظلم كردم، از زبان كسى كه به پيامبرى مى‏رسد چه معنايى دارد؟
  2. پاسخ: مراد از ظلم به خود در اينجا، گرفتار شدن به آثار اجتماعى قتل غير عمد است، نه گناه، تا با مقام عصمت منافات داشته باشد. زيرا خداوند، موسى را مخلَص مى‏داند؛ «اِنّه كانَ مُخلَصاً»(مريم، 51.) و كسى كه به اين درجه نائل گرديد ديگر گناه نمى‏كند، زيرا شيطان اقرار كرده كه قدرت نفوذ در مخلصين را ندارد. «فَبِعزّتِك لاُغويّنّهم اَجمَعين . اِلاّ عبادكَ منهُم المخلَصين»(ص، 82 – 83 ) هر چند كار خلاف، عمدى نباشد ولى نبايد از آثار طبيعى و وضعى آن غافل بود. «ظَلمتُ نفسى» (حضرت موسى به قصد نجات يك مؤمن وارد صحنه شد و ناخواسته مرتكب قتل گرديد و در واقع گناهكار به حساب نمى‏آمد؛ امّا اين عمل، كار او را دشوار كرد و اين يك آفت بود.) افراد صالح حتّى در برابر كجى‏هاى غير عمدى نيز بلافاصله استغفار مى‏كنند و از تبعات آن دورى مى‏گزينند. «فاغفرلى دعاى انبيا مستجاب است. «فَغَفرلَه»

 



صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید با سلام خدمت بازدید کننده های محترم همچنین هم شهری های عزیز.از بازدید کننده های عزیز وبزرگوار که از این وبلاگ بازدید کردند کمال تشکر را دارم. یادتون نره. منتظر نظرات آموزنده شما هستم با تشکر.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سیوجان و آدرس payam59.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 154
بازدید کل : 20707
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1